عشق آسمانی
عشق آسمانی

عشق آسمانی

آنها چفیه داشتند...... من چادر دارم


شلمچه بوی چادر خاکی زهرا می دهد +دختران محجبه در کاروان راهیان نور + چادر اسلامی + دختر

آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند...

من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم...
آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود...
من چادر می پوشم تا از نفَس های آلوده دور بمانم...
آنان موقع نماز شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند...
من چادر می پوشم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم...
آنان چفیه را سجاده می کردند وبه خدا می رسیدند ...
من با چادرم نماز می خوانم تا به خدا برسم...
آنان با چفیه زخم هایشان را می بستند ...
من وقتی چادر ی می بینم یاد زخم پهلوی مادرم می افتم...
آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت داده اند...
من چادرسیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم

اللًّهُـ‗_ـمَ صَّـ‗‗ـلِ عَـ‗ـلَى مُحَمَّـ‗_ـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـ‗ـَدو عَجِّـ‗ـلّ فَّرَجَهُـ‗_‗م

شکلک گلشکلک گلشکلک گلشکلک گلشکلک گلشکلک گل

نظرات 1 + ارسال نظر
عاشق آسمونی سه‌شنبه 29 اردیبهشت 1394 ساعت 07:59

چون چادر تاج بندگی من است............

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.